۱۳۹۵ بهمن ۱۲, سه‌شنبه

"تغییر" و "اصلاح" جمهوری اسلامی

دستاوردهای حکومتی جمهوری اسلامی در دوره خاتمی بلندترین نقطه فرهنگی‌ ای بود که جمهوری اسلامی می‌توانست به آن‌ دست یابد. و البته عاقبت آنرا هم دیدیم. 

یگانه نیرویی که میتواند جمهوری اسلامی را براندازد "تغییر" و "اصلاح" است. جمهوری اسلامی طی‌ دهه گذشته به سمت هرچه متصلب شدن رفته است و البته آنرا به زرنگی خود میگذارد. اگر روزی برسد که جمهوری اسلامی ازروی جد به تغییر بپردازد در آنصورت به ناچار دگرگونی کاملی در زندگی‌ سیاسی کشور روی خواهد داد که در نتیجه جمهوری اسلامی یا به کلی‌ از بیخ و بن برخواهد افتاد و یا تولدی دوباره خواهد یافت که پس از آن‌ تولد، نه جمهوری اسلامی، جمهوری اسلامی خواهد بود و نه سیاست ورزی، سیاست ورزی فعلی (که به صورت کنونی اش سیاست بازی بچه گانه ای بیش نیست).  

جمهوری اسلامی همه راه‌های اصلاح ضعف‌ها و اشتباهات اش را به روی خود بسته است و کوچکترین جایگزینی در هیچ امری برای خود باقی‌ نگذشته است. او خود را به دست خویش در گوشه اتاق گیر انداخته است. آنروز که جمهوری اسلامی بهانه‌های وجودی اش برای سرپا بودن را از دست بدهد جلوگیری از اضمحلال آن‌ امکان پذیر نخواهد شد. اگر نظمِ جهان مقدر باشد که ویرانی و سقوط روی دهد، و این سیستم در معرض نابودی درآید، در آن‌ صورت بازپسین روز حیات این رژیم نباید روزی باشد که این کشور به سبب نفوذ بیگانه دچار بدبختی شود.

۱۳۹۵ بهمن ۱۱, دوشنبه

بنیاد مستضعفان / محاسبه

در مؤسسات اقتصادی محاسبه دقیق معیار هر قدم است. در بنیاد مستضعفان به عنوان مالکی بزرگ، این محاسبه چگونه است؟ و چه کسی‌ / کسانی‌ این محاسبات را انجام میدهند؟ آنها که حتا از تأمین و نگهداری یک ساختمان عاجز هستند ، چگونه قادراند سرمایه‌های ملی‌ و اقتصادی کشور را که، به زور، در اختیار خود گرفته اند نگهداری و حفظ کنند چه برسد به آنکه آنها را به مرحله سودآوری برسانند؟

۱۳۹۵ بهمن ۹, شنبه

پیشرفت / قهقرا

۱) نزدیک به دو دهه از قرن بیست و یکم گذشته است. کشوری تاریخی‌ با فرهنگ و تاریخی‌ طولانی، شیوه زندگی‌ در ایران هنوز جزئی از "وقایع طبیعی" است. در برابر آتش سوزی، خشکسالی، در برابر ریزگردها، زلزله‌ همانند چند صد سال پیش همچنان بی‌ دفاع و حقیریم؛ حقارتی که به سبب عاملی است به نام مدیریت، که خود تاثیر گرفته از رژیمی کاملا منحط و عقب گرا است.
۲) همه تحولات ناشی‌ از مشروطیت تا به کنون در اشکال و صور گوناگون آن‌ تاکنون بی‌ نتیجه می‌‌مانند اگر تحول تازه ای از این هنگام به بعد آغاز نگردد.
۳) با پشت سر گذاشتن دردها و مصیبت‌های دهشت آور، سیاه چالهای دهشتزای چهار دهه اخیر، بایستی به نقطه راستینی برسیم که بتوان آنرا نقطه اوج همه این پستی و بلندیها نامید؛ جایی‌ که رژیمی آگاه، مدرن و پاسخگو خواست‌های بر زمین مانده همه این نسلها را جواب گوید.