۱۳۹۶ خرداد ۲۳, سه‌شنبه

اپوزوسیون مستقل و اپوزوسیون هموند نظام / جمشید اسدی

هر بار که مردمِ ناخرسند از قدرت سیاسی به پاخیزند، خواه و ناخواه در دو میدان می‌رزمند. یکی میدان مبارزه با مستبد حاکم و دیگر میدان مبارزه میان جناح‌های اپوزیسیون. اهمیت دومی کمتر از اولی نیست. چه بسا که جناحی از اپوزیسیون به جای قدرت حاکم نشیند و کار را آن چنان سخت گیرد که بیشتر شهروندان و به ویژه آزادی‌خواهان افسوس‌خوار همان نظام سرنگون شده شوند.

این نوشته در مورد مبارزه میان دو جناح اپوزیسیون مسقل و هموند نظام در ایران امروز است. در بخش نخست، به دو تجربه تاریخی مبارزه با استبداد می‌پردازیم که در آن اپوزیسیونی به قدرت رسید که حال و روز مردم را سخت‌تر از پیش کرد. سپس و بر پایه درس‌گیری از این دو تجربه، به تمیز میان اپوزیسیون مستقل و هموند نظام در ایران امروز می‌پردازیم. گفتمان فرادست در هر دو نیرو، خشونت پرهیزی است. اما خواست بی‌درنگ این دو یکی نیست. یکی خواهان دموکراسی و دیگری در پی مصلحت‌جویی است. دیگر تفاوت این دو نیرو، رویکردشان به خط‌های قرمز نظام است. یکی از آن جدا و دیگر هموند آن است.

این دو اپوزیسیون را می‌بایستی شناخت و به مردم بازشناساند، چرا که پیامدهای قدرت‌یابی این دو برای ایران و ایرانی یکی نیست. اپوزیسیون مستقل در پی دموکراسی و حقوق شهروندی است و اپوزیسیون هموند نظام در پی معتدل کردن همین نظام ولایی بدون پربها دادن به دموکراسی و حقوق شهروندی. بر هر ایرانی ناخرسند از نظام ولایی است که با آگاهی و برپایه آرمان و ارزش‌های خود، یکی از این دو اپوزیسیون را برگزیند و از آن پشتیبانی کند.

 
دو جناح در اپوزیسیون نظام اسلامی

نمی‌بایستی به مبارزه جناح‌های اپوزیسیون در ایران امروز کم بها داد. بلکه می‌بایستی آن را از هم تمیز داد و به ویژه اپوزیسیونی را شناخت و شناساند که اگر قدرت گیرد، دموکراسی در ایران پیشرفتی نخواهند داشت و‌ای بسا بسیاری را افسوس خوار نظام ولایی «اعتدالی» کند. چنین اپوزیسیونی را هموند نظام می‌نامیم که البته مفهومی سیاسی است و ناسزا نیست. به ویژه آن که بسیاری از پیروان آن را از نزدیک می‌شناسیم و از دیدگاه غیر سیاسی، دوستی ایشان را پاس می‌داریم. اما در سپهر سیاسی، نگاه اپوزیسیون هموند نظام را برای آزادی خواهی و حقوق شهروندی زیانمند می‌دانیم و بر این باوریم که می‌بایستی از افتادن پرچم رهبری به دست ایشان در اپوزیسیون جلوگیری کرد.

هموند یعنی عضو که می‌توان در زبان فرنگی واژه (member) را در برابر آن نهاد. اپوزیسیون هموند هم عضو نظام است بدین اعتبار که چارچوب کنش‌های او، همان قواعد و اصولی است که نظام تعیین کرده است. همچنان که عضو، قواعد بازی را که بدان پیوسته است می‌پذیرد، اپوزیسیون هموند نظام هم بازی سیاسی خود را بر پایه قواعدی تعیین می‌کند که نظام اسلامی گفته و تعیین کرده است. اما ویژگی‌های تمیز دهنده اپوزیسیون هموند از اپوزیسیون مستقل از نظام کدام اند؟

میدان مبارزه. از تعریفی که آمد نمی‌توان شتابان نتیجه گرفت که گویا اپوزیسیون هموند نظام همیشه و حتما همان را می‌خواهد که رهبر و سرسختان نظام. نه! حتی ممکن است این اپوزیسیون چیزی بخواهد که رهبر نظام نخواهد. چنانچه بسیاری از کسانِ اپوزیسیون هموند نظام را می‌شناسیم و می‌دانیم که آرمانی جدا از رهبری و سرسختان نظام دارند. اما این را نیز می‌دانیم و به تجربه آموخته ایم که شیوه مبارزه ایشان همان است که رهبر و نظام تعیین کرده‌اند. اپوزیسیون هموند نظام خط سرخ‌های نظام را مرزهای میدان مبارزه خود می‌داند و هیچ کنشی فرای آن را بر نمی‌تابد و ماجراجویی و تندرویی می‌نامد. به دیگر سخن، خط سرخ نظام میدان عمل اپوزیسیون هموند را تعیین می‌کنند.

خط سرخ اپوزیسیون آزادی خواه مستقل از نظام اما، دموکراسی و حقوق شهروندی است و هرگز درفش و خواست گذار از نظام تبعیضی و گزینشی را در جیب نمی‌گذارد. نه از انتقاد روشن به بنیادهای تبعیضی و گزینشی نظام می‌پرهیزد و نه از بیان خواست خود برای گذار نظام به دموکراسی.

شیوه مبارزه. شیوه مبارزه اصلاح طلبی درون مرز که آشناترین نیروی اپوزیسیون هموند نظام است، نرم کردن و بر سر عقل آوردن دستگاه‌های خودکامه نظام ولایی است، از راه نشان دادن وفاداری خود به اصول نظام. این اپوزیسیون از هر تنشی با نظام می‌پرهیزد، تا سرسختان بفهمند که ایشان برانداز نيستيد و سپس نرم شوند و پروانه فعاليت به ایشان دهند. از همین رو، حتی زمانی که بر سر برپاداشت دموکراسی و سکولاریسم پیمان می‌بندد، پرهیزی از این ندارند که نامه با اشاره‌های مذهبی به بلندپایگان نظام اسلامی فرستند یا درخواست نقش تعدیل کننده از رهبری نظام داشته باشند. بدون آن که اعتنایی داشته باشد به دیدگاه و ارزش‌های راهنما و کارنامه سرسختان. در راستای همین گونه تنش زادیی با حکومت ولایی است که گاهی اپوزیسیون هموند نظام از کاستن و حتی پاک کردن جرم و تقصیر پایوران رژیم ولایی پرهیزی ندارد، چنانچه در سوگ آیت الله رفسنجانی وی را تا سر حد مبارز و سردار آزادی خواهی بالا برد. این چنین است که اپوزیسیون هموند نظام با پذیرش همواره سیاست‌های نظام و کاستن از ارزش‌ها و خواسته‌های خود به اسم مصلحت اندیشی و پراگماتیسم، کم کم در نظام حل می‌شود و از میان می‌رود.

اپوزیسیون آزادی خواه مستقل از نظام اما، در انتظار دگر شدن خودبخودی و نرم شدن دل سرسختان نیست و بلکه نیک می‌داند که بلندپایگان نظامی که هیچ اعتنایی نداشتند به پایوران نظام، همچون حسن آقا، نوه آیت الله خمینی، علی مطهری پسر استاد شهید، مهدی کروبی رئیس مجلس و معتمد امام راحل در بنیاد شهید و میرحسین موسوی نخست وزیر عزیز کرده بنیانگزار نظام، به توان اولی نرمشی نشان نخواهند داد به غیرخودی‌های از راه رسیده، حتی اگر کرنش کنند و همدلی نشان داده‌اند.

شیوه مبارزه اپوزیسیون مستقل از نظام آن است که با روشنگری و توانمند سازی جامعه مدنی، توازن قوا را بر هم زند و با افزایش فشار سرسختان را عقب راند و تا آن جا که می‌تواند حقوق شهروندی را برپا و پاس دارد. فشارهایی که نیروهای آزادیخواه و دمکرات و سکولار از برون و درون مرز بر نظام آوردند و خواست‌هایی را چون مبارزه با رانت خواری و تنش زدایی با جامعه جهانی را در سپهر سیاسی کشور فرادست کردند، همه برون از چارچوب مورد قبول نظام و با راه و روش اپوزیسون مستقل از نظام بود.

در پرتو همین، دیگر تفاوت اپوزیسیون مستقل و هموند نظام را در روشنی و پوشندگی گفتار می‌بایستی جست. اپوزیسیون هموند نظام، حتی اگربه آزادی و برابری حقوق شهروندی باور داشته باشد، آن را به بهانه مصلحت سیاسی و پرهیختن از تنش و واکنش تند سرسختان نظام آشکار نمی‌دارد. اپوزیسیون مستقل از نظام اما، به همان اندازه که خشونت پرهیز و پایبند گفتگوست، تردیدی در بازگفت روشن باورهای خود ندارد. نمونه‌ها بسیارند همچون کورش زعیم، عیسی سحرخیز، محمد نوری زاد، نرگس محمدی، محمدرضا عالی پیام، هیلا صدیقی و دیگر.

دولت و حکومت دلخواه. اپوزیسیون هموند خواهان همین نظام اسلامی است با اصلاحاتی. از همین رو، در پی حکومت و دولتی است که در آن اصلاح طلبان سهم بیشتری داشته باشند و سرسختان وزنه کمتری. اگر پراگماتیستی زمامدار شود و از تنشی با جهانیان بکاهد و پروانه انتشار به روزنامه‌ای دهد، اپوزیسیون هموند نظام از آن به عنوان نشانه‌های پیروزی یاد می‌کند و دیگری کاری به حقوق و برابری شهروندان ندارد و پافشاری بر سر آزادی و حقوق شهروندان غیر ولایی را به مصلحت نمی‌داند.

اپوزیسیون مستقل اما در پی دگرگونی بنیادی در نظام اسلامی و برپاداشت دموکراسی و حقوق شهروندی است و آن را پوشیده نمی‌دارد و در همان حال که بر ارزش‌های آزادی خواهانه خود پای می‌فشارد، اگر دولتی در نظام ولایی کار نیکی کرد، آن را پاس می‌دارد. اما آن را اعتباری نمی‌داند برای چشم پوشی از بنیادهای تبعیضی نادرست نظام. چنانچه، اپوزیسیون مستقل از نظام به دور از تنش آفرینی کور، از کوشش دولت حسن روحانی برای امضای برجام پشتیبانی کرد. اما نه وی را رهبر دانست و نه دموکرات و نه تافته جدا بافته از نظام. چنانچه بارها از وی در مورد حقوق شهروندی بازخواست کرد. اپوزیسیون هموند نظام اما، به بهانه پرهیختن از تندروی، از پذیرفتن بی چون و چرای رهبری روحانی پرهیزی ندارد.

هراس‌افکنی و خشونت‌پرهیزی. اپوزیسیون هموند نظام در پیشبرد راهبرد سیاسی خود، از تجربه تلخ و پرخشونت انقلاب اسلامی سخت بهره می‌گیرد و مردم را از هر گونه اعتراضی به بنیادهای نظام ولایی می‌هراساند. با این دلیل‌آوری خود ساخته که: اعتراض به بنیادهای تبعیضی نظام یعنی براندازی و براندازی هم یعنی انقلاب و انقلاب هم دیدید چه بر سر مردم و کشور آورد. هیچ نگویید و صبور باشید تا با اصلاح طلبی و خشونت پرهیزی کار‌ها بهتر شود. هدف اپوزیسیون هموند نظام آن است که از تجربه و خاطره تلخ مردم از انقلاب ۱۳۵۷ و خشونت‌های در پی آن استفاده ابزاری کند و اپوزیسیون مستقل از نظام را به اتهام انقلاب گری و براندازی خشونت آمیز در نگاه مردم بی اعتبار و از میدان به در کند. بدین ترتیب از واژه‌های اصلاح طلبی و خشونت پرهیزی چماقی می‌سازد برای هراساندن و از میان بردن گفتگوی آزاد.
اپوزیسیون هموند نظام واژه‌های اصلاح‌طلبی و خشونت پرهیزی را برای رساندن منظور و پادادن به گفتگو به کار نمی‌برد. بلکه این واژه‌ها را برای انگ زدن به اپوزیسیون مستقلی به کار می‌گیرد که سیاست‌های تند و تبعیضی نظام اسلامی را برنمی تابد. راستی اما آن است که هر چند اپوزیسیون مستقل از نظام خواهان حق شهروندی خود است و آن را فاش می‌گوید، اما در پی براندازی خشونت آمیز نظام ولایی نیست و گذار به دموکراسی را رفرمیستی و خشونت پرهیز می‌خواهد. دلیلی ندارد که انتقاد بنیادین به شالوده‌های ضد شهروندی نظام اسلامی به خشونت و جنگ و حتی براندازی بیانجامد. نلسون ماندلا و همدلان وی آشکارا به بنیاد رژیم آپارتاید انتقاد می‌کردند، اما سرانجام موفق به گذار خشونت پرهیز در آفریقای جنوبی شدند. دوران گذار در آفریقای جنوبی، لهستان، چکسلواکی، آرژانتین، ‌شیلی، و تونس همانند نبود، اما در همه جا خشونت پرهیز بود.

اپوزیسیون مستقل از نظام خواهان گذار خشونت پرهیز برای رسیدن به دمکراسی است و حتی از گفتگو نمی‌پرهیزد و آماده است با بلندپایگان جمهوری اسلامی برسر دیر و زود دموکراسی به گفتگو نشیند. اما نه بر سر سوخت و سوز آن. ویژگی اپوزیسیون مستقل از نظام، پایداری به آرمان و سازش در شیوه است، همچون ماندلا که در آرمانخواهی سرسخت بود و در شیوه پیرو سازش. اپوزیسیون هموند نظام اما، اصلاح طلبی و خشونت پرهیزی در روش را، مستلزم آسان گیری در مورد آرمان می‌داند. ماندلا چنین نبود.

این را هم بگوییم که نگارنده خشونت پرهیزی را دگمی مذهبی نمی‌داند که در همیشه و هم جا نکوهیده باشد. در برابر خشونت نازی‌ها هیتلری و اسلامی‌های داعشی جز رویارویی نظامی چه می‌توان کرد؟ اما تحلیل ما از شرایط کنونی ایران این است که خشونت راه نجات ایران نیست و می‌بایستی بر خشونت پرهیزی پای فشرد.

زبده سخن. می‌توان با تحلیلی که آمد موافق بود یا نبود و بر سر آن گفتگو کرد. اما نمی‌توان منکر این دو جناح در اپوزیسیون شد. در میان ایرانیان ناخشنود از نظام ولایی، حالا به هر درجه‌ای، دو اپوزیسیون مستقل و هموند پا گرفته است.
اگر اپوزیسیون هموند نظام، همچنان که در پی آن است، سهم بیشتری در حکومت اسلامی یابد یا همفکران خویش را به حکومت فرستد، دگرگونی درخوری در حال و روز ایرانی آزادی خواه رخ نخواهد داد و نظام اسلامی همچنان حقوق شهروندی را بر نخواهد تابید. حکومت در دست شیعی‌های خودی و ولایی باقی خواهد ماند و باز هم دگرباوران و خداناباوران از نمایندگی و دانش آموختگی و کسب و کار محروم خواهند ماند. رانت خواران هم همچنان بر اقتصاد ایران چیره خواهند بود و تولید و کار و قدرت خرید بهتر از پیش نخواهد شد.

این درست که پرتوافکنی بر تفاوت‌های اپوزیسیون مستقل و هموند نظام را همتراز مبارزه با حاکم مستبد می‌دانیم. اما نیز بر این باوریم که اپوزیسیون مستقل می‌بایستی نشان دهد که همواره خواهان مداراگری و گفتگوست، هم با حاکمیت ولایی و هم با اپوزیسیون هموند. اما گفتگو تنها بر سر دیر و زود برپا کردن ارزش‌هایی تواند بود چون پاسداشت حقوق بشر و شهروند، سکولاریسم، دمکراسی، آزادی رقابت و رانت زادیی. هیچ گفتگویی بر سر سوخت و سوز این ارزش‌ها، آن هم به بهانه مصلحت اندیشی، پذیرفتنی نمی‌تواند بود. 

راهی نیست مگر ایستادگی و گسترش مقاومت جامعه مدنی در برابر استبداد حاکم. این اگر هم به پیروزی مستقیم نیانجامد، شکاف درون حاکمیت را بیشتر می‌کند و می‌تواند به عقب نشینی سرسختان وارگان‌های ولایی بیانجامد. در حالی که نظام ولایی از دورن فرو می‌پاشد و حتی پایوران خود را به جبهه مخالفان می‌فرستد، کار اپوزیسیون هموند نظام، حالا دانسته یا ندانسته، جز کمک به پایداری استبداد نیست.
شماری از پیروان اپوزیسیون هموند نظام، کار را بر خویش آسان کرده‌اند و حکم می‌کنند که واژه «اپوزیسیون هموند نظام» از سوی ما ناسزاست. تن به بحث نمی‌دهند و و مدعی مظلومیت می‌شوند. کار آسانی است، از بحث می‌گریزند و پاسخی به نکته‌های ما نمی‌دهند. 

برگرفته از «ايران امروز»

برای خواندن متن کامل مقاله‌ی "جمشید اسدی" به نشانی زیر بروید: 
http://www.iran-emrooz.net/index.php/politic/more/69760/  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر